كياناكيانا، تا این لحظه: 20 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره
كوروشكوروش، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

♡♡♡خاطرات من در اين دنيا♡♡♡

باز آمد بوى ماه مدرسه...😒

دوستان تسليت عرض ميكنم بازمدرسه ها شروع ميشه و... خدا منو بكش از دست مدرسه راحت شم مدرسه هاى ديگه ساعت٨ميان مدرسه ساعت١٢تعطيل ميشن و پنجشنبه ها هم تعطيل مدرسه ما ساعت ٧وربع ميايم مدرسه ساعت١ونيم تعطيل ميشيم پنجشنبه ها هم تعطيل آخه اينم شانسه ما داريم؟؟؟
31 شهريور 1392

بدون عنوان

سلام دوستان😊ببخشيد دير به دير آپ ميكنم شرمنده اصلاً وقتشو ندارم😥شنبه دوشنبه چهارشنبه كه كلاس زبان دارم يكشنبه سه شنبه پنجشنبه از ساعت٤ونيم تا٦كلاس تكواندو دارم پنجشنبه ها از ساعت ١٢ونيم تا يك و نيم يا دوازده تا يك كلاس گيتاردارم(مث امروز)مامانم كه ميره كلاس زبان و سركار بابام هم سركار خلاصه درگيريم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹-<------تقديم به همه دوستاى خوبم راستى راستى راستى يه خبر خوب.......... بالاخره بعد از سه ماه تلاش و كوشش فراوان😜😉تونستم كمربند آبى تكواندورو به دست بيارم😄😄😄😀😋👏❤❤❤💙🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎊🎊🎊🎊🎊🎁🎁🎁🎁💝💝💝🎈🎈🎈🎈🎈🔵🔷🔹امروز عصر بايد شيرينيشو ببرم كلاس... و اما اعداد از يك تا ده به زبان كره اى: ها=يك تو=دو سِى=سه نِى=چهار ياسِن=پنج ماسِن=شش ايگلو=هفت يودو=هشت آهُپ=نه ش...
21 شهريور 1392

روز دختر

*********************************************روز دختر مبارك****************************************************************** ^_^ ^_^ ^_^ ^_^ ^_^ ^_^ ^_^ ^_^ _^ ^_^
16 شهريور 1392

بدون عنوان

من امروز رفتم كلاس زبان امتحان و ديكته هردو باهم داشتيم من حاضر شدم و رفتم خونه خاله سمانه تا بابام بياد و ازونجا بره مطب خلاصه بابام دير كرد وقتى كه رسيديم هنوز خانوم بارانى نيومده بودن وقتى كه اومدن امتحان رو داديم غلط هاى كه از مامانم پرسيدم: جوسjuiceچيزى ك من نوشتم--->juisپتيتوpotatoكه من با تميتوtomatoاشتباه گرفتمش:( بعد ديكته گرفتن بعد هم بازى كرديم كه سرى آخر باختم:( پ ن:من خيلى دير شروع كردم ولى أولين نفرى بودم كه تحويل دادم ممنون مرسى لازم نيست تشويق كنيد:dكه خانوممون گفتن ياد بگيرين يه دونه سولم نپرسيد باى
13 شهريور 1392

خوش گذرونى سه نفره

امروز با صداى كورش از خواب پرسيدم و دو نفرى صبحونمونو خورديم و مامانم صندلى كورش رو تو مشين نصب كرد و راه افتاديم رفتيم مهدم(درخشش)مليحه و مهنازجون نبودن ولى خانوم حكاك بود بعد ازونجا رفتيم پارك ملت و كلللللللللللللللللى بازى كردم كورش رو هم بغل كردم و باخودم بردمش حيف شهربازيش بسته بود بعد از كلللللللللللى بازى و پياده روى مامانم برام يه من كارت گرفت پنج و پونصد!!!! قابش هم هزار تومان كه ميشه شيش و پونصد خلاصه سوار ماشين شديم و از شدت گررررررمااااا مامانم كولرو زيااااااد كرد و مثل هميشه من مجبور شدم براى مراقبت از كورش برم عقب بشينم>:|خلاصه برگشتيم و ديديم بابام اومده خونه و ميز انقدر با سليقه چيده شده بوووووود كه خدا ميدونه گلاى خشك شده رنگ...
10 شهريور 1392

اوه

ممنون از همه ى دوستان كه بهم كمك كردن مشكل حل شد ديشب بابام بعد از كللللللى صحبت كردن كه براى خودت ميگم و بزرگ شى ميندازى تقصير ما و...امروز رفتم كلاس گيتار و سلفژ رو دوباره باهم كار كرديمممممم من راستش از گيتار بدم نميومد فقط به خاطر اينكه نتشو نميتونستم بخونم ميگفتم بدم مياد از همه ى دوستان ممنونم باى باى
7 شهريور 1392

آهـ

سلام من وقتى كه از كلاس زبان اومدم شروع كردم به نوشتن تكاليفم و همين الآن تموم شد... فردا كلاس گيتار دارم و تمرين نكردم آخه من از گيتار بدم مياااااااااااااااااااااااااااااااااد چون نت خونيش با ما فرق داره دلم ميخواد برم فلوت كلاسيك و دارمش پيانو كه مامانم ميزنه و عشششششقممممم ويلون كه بابام ميزنه اَاَاَاَاَاَاَاَهههههههههـ خب نميخواااااااااام بابامم اصراااااار داره كه من برم گيتار>:/ ميگه هركى بايد يه ساز بزنه(تو خانواده ى ما)خب من فلوت كلاسيك و پيانو و ويلون حالا ويلون نشد ويلون سل پيانو نشد اُرگ چون نتشو بلدم بخونم البته بابام ميگه پيانو رو حتماً بايد برم ولى ويلونو... به بابام ميگم خب كورش بره گيتار(وقتى كه بزرگ شد)ميگه بزار بزرگ شه خودش ت...
6 شهريور 1392

بدون عنوان

امروز تو يكى از شبكه ها فيلم م و ج س و م رو ديدم فيلم خيييييييييييييييييييييلى قشنگى بود گفتم اينجا بنويسم كه يادم نره وقتى بابام از مطبش اومد بهش بگم باى تابعد
5 شهريور 1392